به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق امیر اهوارکی در آخرین پست وبلاگ خود درباره فیلم تلویزیونی دکان های پیامبری که در سال 1388 توسط سیما فیلم تولید شده است نوشت:
فیلم تلویزیونی دکانهای پیامبری (1388) علیرغم بعضی از ضعفهایش در کل فیلم خوب و قابل تأملی است، فیلمی که علیرغم ساخت در مرکز سیما فیلم، با بیتوجهی مدیران آن مرکز مواجه شده و پخش مناسب نیافته است.
***خلاصه داستان
علی (محمد مختاری) پس از سالها یکی از دوستانش به نام موسی تردست (بهروز قادری) را میبیند و به واسطۀ او به یک دورۀ عملی خودسازی و مراقبه که مربیاش یک استاد خارجی است میرود. دوست خانوادگیاش بزرگ (رامین راستاد) نیز در این دورۀ ده روزه، او را همراهی میکند. علی به وقت ظهر برای نماز برمیخیزد که با مخالفت مربی مواجه میشود چون قرار است در این دوره همه عبادات تعطیل شود. او کلاس را ترک میکند. بزرگمهر پس از دورۀ ده روز میآید که میبینیم مهارتهای عجیبی یافته است. مثلاً بدون نگاه کردن به صفحه کلید میتواند با سرعت زیاد تایپ کند، ذهن دیگران را بخواند و... علی از جهش ذهنی و مهارتی رفیقش در تعجب است. او که توقع داشته ماجرا برعکس باشد سرگردان با این پرسش مواجه میشود که چرا نماز و عبادات بیست سالهاش در زندگیاش تاثیر نداشته اما بزرگمهر با یک دورۀ ده روزه به طور کلی تغییر کرده است. اندکاندک ورق بر میگردد. در حالیکه بزرگمهر روزها ظاهراً انسان موفقی است شبها به یک موجود ترسناک تبدیل میشود و همسرش را نیز کتک میزند. بزرگمهر اگرچه در ذهنیات خود تغییراتی کرده اما این تغییرات در راستای نفسانیت او بوده است. او یکی از زنانی که به آن کلاسها میآمده را به خود جذب نموده و حالا میکوشد شرایطی فراهم کند تا زن از شوهرش جدا شده، به او بپیوندد. علی از طریق یک دوست قدیمی نام فتاح (حامد محمدیان) متوجه نقص عبادات خود میشود و در دین خود غور میکند. او سعی میکند بزرگمهر را به زندگی عادی برگرداند اما موفق نیست. نتیجتاً بزرگمهر به دست شوهر آن زن خیانتکار کشته میشود. علی به ناگهان از خلسه خارج میشود....
***مختصری دربارۀ کارگردان
مهدی علی میرزایی متولد 1356 در اصفهان، دورۀ کارشناسی را در رشتۀ کارگردانی سینما در دانشگاه هنر تحصیل کرده و کارشناسی ارشد را در رشتۀ فلسفه در دانشگاه تهران. او فیلمنامهنویسی را از سال 1380 همزمان با ورود به دانشگاه شروع کرد. معروفترین و موفقترین فیلمنامۀ او تاکنون گشت ارشاد (1390) بوده است که سعید سهیلی آن را ساخت و با اینکه فقط سه هفته بر روی پرده ماند اولین فیلم میلیاردی سال 1391 شد. علیمیرزایی فیلمنامههای دیگری نیز نوشته و در جستوجوی سرمایهگذار برای ساخت فیلمهای بعدی است.
***نقد و نظر
کارگاهها و آموزشگاههایی در خصوص مراقبه، ذن و امور مشابه به وجود آمدهاند که در آنها انواع عرفانهای شرقی و غربی ترویج میشود. کثرت روز افزون این مراکز از وجود خلأ در بخشی از مردم حکایت دارد. به راستی چه باید کرد و برای این قبیل افراد چه نسخهای باید پیچید؟
فیلم دکانهای پیامبری دو وظیفه برای خود تعریف کرده است. اولاً تذکر میدهد که عاقبت حضور در چنین کارگاهها و جلساتی مثلاً چه میتواند باشد. و سپس تأکید دارد که یک مسلمان اگر در دین خود غور کند پاسخ بسیاری از سؤالاتش را خواهد گرفت و معنای زندگی را به درستی خواهد فهمید. فیلم، همچنین میکوشد نشان دهد آنچه در این گونه مکاتب به عنوان پیشرفت معرفی میشود در مقایسه با بهرههایی که انسان واقعی در مکاتب الهی میبرد ارزشی ندارد.
در ابتدای فیلم، علی نمازش را باعجله میخواند تا فوتبال تلویزیون را تماشا کند. موسی تردست پس از ملامت کردن او برای خروج از کارگاه، به وی ایراد میکند که تو بیست سال نماز خواندی اما چه فایده بردی؟ علی جوابی ندارد. استاد فتاح به او یادآور میشود که تو حتی دو رکعت نماز حقیقی نخواندهای. این سخن برگرفته از روایتی است که میفرماید آدمی جز در مواقعی از زندگیاش که در محضر خداوند است به واقع زنده نیست. به عبارت دیگر، کسی معنای زندگی را میفهمد که به «حی مطلق» وصل باشد.
علیمیرزایی در متن، از تکنیک سیال ذهن استفاده برده است و فیلمنامه در لحظات خلسه و تمرکز به خوبی چنین اجازهای به نویسنده میدهد. در فیلمهای دیگر اغلب از این تکنیک در موارد نابجا استفاده کردهاند، مثلاً در لحظه کسوف یا چرت زدن و غیره.
موسیقیِ فیلم ساخته یکی از فارغ التحصیلان رشته سینما به نام همایونرضا عطاردی است که کارهای چندی در فیلمهای حرفهای سینما ساخته است. موسیقی این فیلم نیز دلچسب و شنیدنی از کار درآمده خصوصاً در تیتراژ آخر.
نسخهای که از شبکه آموزش پخش شد 74 دقیقه بود و در ابتدایش نشان سیمافیلم به چشم نمیخورد. ای کاش این فیلم از شبکه اول سیما پخش میشد تا مخاطب بیشتری داشته باشد. به نظر راقم، دکانهای پیامبری علیرغم ضعفهایش از بسیاری از فیلمهایی که شبکه اول در عصرهای جمعه پخش میکند بهتر است.
***ضعفها و نواقص
1. انتخاب بعضی هنرپیشهها نادرست است. مانند نقش فتاح که بازیگرش مناسب چنین نقشِ اهل و سیر و سلوکی به نظر نمیرسد. و همچنین است بازیگر نقش موسی تردست، که بازی نامناسب و لحن ناچسبی داشت.
2. وقتی علی به زمان حال برمیگردد او برای خروج از آن مرکز دقیقاً همان کارهایی را انجام میدهد که در مدت خلسه انجام داده بود و دوربین نیز دقیقاً از همان زوایا وی را نشان میدهد. در حالیکه به نظر میرسد با توجه به محتوای فیلم، دوربین در اولین نوبت باید از نظرگاه علی ماجرا را تصویر میکرد و در نوبت دوم از منظر دانای کل. این تکنیک علاوه بر واقعگرایی باعث میشد تا صحنههای فیلم تکراری به نظر نرسد.
***از منظر کارگردان
ـ مدت دو سال و نیم تلاش کردم تا توانستم این فیلم را بسازم. فیلم میتوانست در شرایط بهتری ساخته شود اما مشکلات تولید و زمان خاص تولید آن سبب بروز مشکلاتی شد. نام فیلم بعداً به «مرشدبازی» تغییر کرد. اما این نسخه که در شبکه آموزش پخش شد حاوی نام اولیه فیلم است.
ـ بیست دقیقه از فیلم در پخش شبکه آموزش حذف شده. این بیست دقیقه شامل برخی خرده داستانها است، مانند رابطه علی با همکارش، و نیز ماجرای بزرگمهر با آن زن. معمولاً در فیلمنامههایی که مسائل فکری در آن عمده است دخالتهای بیشتری از سوی مراکز تولید و شوراها صورت میگیرد که به فکر و ایده اصلی ضربه میزند.
ـ حدود 70 تا 80 درصد از انرژی فیلم اولیها و حتی کسانی که فیلمنامهای با نوآوری در دست دارند متأسفانه به سروکله زدن با گروههای نمایشی و شرکت در شوراها و راضی کردن مدیران صرف میشود. پس از سالها یا ماهها دوندگی وقتی جواز ساخت صادر میشود تقریباً دیگر قوتی برای اجرای فیلمنامه نمانده است! همیشه هنرمندان برای اثبات دیدگاههای بدیع خود با این مسائل روبهرو بودهاند. گوئیا ایشان باید برای تحقّق و نمایش جهان خیال خود بجنگند. البته این مسیر برای برخی از هنرمندان به صعوبت طی میشود و برای برخی دیگر کمی آسانتر.
***فهرست عوامل فیلم
نویسنده و کارگردان: مهدی علیمیرزایی
تهیه کننده: داوود رسولیان
برنامهریز، دستیار اول کارگردان و تدوینگر: سینا گنجوی
مدیر تصویربرداری: بهزاد علیآبادیان
دستیاران تصویر: داریوش طاهری، سفر ایراندوست، امین اسحاقیان، فرهاد سلطانی
صدابردار: حمیدرضا یارندپور
دستیار صدا: جواد فراهانی
آهنگساز: همایونرضا عطاردی
طراح چهرهپردازی: غلامرضا جهانمهر
طراح صحنه و لباس: صادق فهیمی
دستیار دوم کارگردان: حسین رسولیان
دستیار سوم کارگردان: محمدرضا تفرشی
منشی صحنه: امیر بهمنش
عکاسان: کورش کلهر، مهرداد متجلی
مدیر تولید: محمود محمدطائمه
بازیگران: محمد مختاری (علی شریعتپناه)، رامین راستاد (بزرگمهر طالبی سپیدکاسهای)، آتوسا راستی (لیلا/ همسر علی)، مرجان سپهری (میترا/ همسر بزرگمهر)، حامد محمدیان (فتاح)، بهروز قادری (موسی تردست)، نرگس صفدریان، شاهین علایینژاد، خسرو خانمحمدی، محمد بهپور، شیما افسری، علی بهرمند، امیر بهمنش، مصطفی صدر، مرتضی پرویان، حسین عراقی
فیلم تلویزیونی دکانهای پیامبری (1388) علیرغم بعضی از ضعفهایش در کل فیلم خوب و قابل تأملی است، فیلمی که علیرغم ساخت در مرکز سیما فیلم، با بیتوجهی مدیران آن مرکز مواجه شده و پخش مناسب نیافته است.
***خلاصه داستان
علی (محمد مختاری) پس از سالها یکی از دوستانش به نام موسی تردست (بهروز قادری) را میبیند و به واسطۀ او به یک دورۀ عملی خودسازی و مراقبه که مربیاش یک استاد خارجی است میرود. دوست خانوادگیاش بزرگ (رامین راستاد) نیز در این دورۀ ده روزه، او را همراهی میکند. علی به وقت ظهر برای نماز برمیخیزد که با مخالفت مربی مواجه میشود چون قرار است در این دوره همه عبادات تعطیل شود. او کلاس را ترک میکند. بزرگمهر پس از دورۀ ده روز میآید که میبینیم مهارتهای عجیبی یافته است. مثلاً بدون نگاه کردن به صفحه کلید میتواند با سرعت زیاد تایپ کند، ذهن دیگران را بخواند و... علی از جهش ذهنی و مهارتی رفیقش در تعجب است. او که توقع داشته ماجرا برعکس باشد سرگردان با این پرسش مواجه میشود که چرا نماز و عبادات بیست سالهاش در زندگیاش تاثیر نداشته اما بزرگمهر با یک دورۀ ده روزه به طور کلی تغییر کرده است. اندکاندک ورق بر میگردد. در حالیکه بزرگمهر روزها ظاهراً انسان موفقی است شبها به یک موجود ترسناک تبدیل میشود و همسرش را نیز کتک میزند. بزرگمهر اگرچه در ذهنیات خود تغییراتی کرده اما این تغییرات در راستای نفسانیت او بوده است. او یکی از زنانی که به آن کلاسها میآمده را به خود جذب نموده و حالا میکوشد شرایطی فراهم کند تا زن از شوهرش جدا شده، به او بپیوندد. علی از طریق یک دوست قدیمی نام فتاح (حامد محمدیان) متوجه نقص عبادات خود میشود و در دین خود غور میکند. او سعی میکند بزرگمهر را به زندگی عادی برگرداند اما موفق نیست. نتیجتاً بزرگمهر به دست شوهر آن زن خیانتکار کشته میشود. علی به ناگهان از خلسه خارج میشود....
***مختصری دربارۀ کارگردان
مهدی علی میرزایی متولد 1356 در اصفهان، دورۀ کارشناسی را در رشتۀ کارگردانی سینما در دانشگاه هنر تحصیل کرده و کارشناسی ارشد را در رشتۀ فلسفه در دانشگاه تهران. او فیلمنامهنویسی را از سال 1380 همزمان با ورود به دانشگاه شروع کرد. معروفترین و موفقترین فیلمنامۀ او تاکنون گشت ارشاد (1390) بوده است که سعید سهیلی آن را ساخت و با اینکه فقط سه هفته بر روی پرده ماند اولین فیلم میلیاردی سال 1391 شد. علیمیرزایی فیلمنامههای دیگری نیز نوشته و در جستوجوی سرمایهگذار برای ساخت فیلمهای بعدی است.
***نقد و نظر
کارگاهها و آموزشگاههایی در خصوص مراقبه، ذن و امور مشابه به وجود آمدهاند که در آنها انواع عرفانهای شرقی و غربی ترویج میشود. کثرت روز افزون این مراکز از وجود خلأ در بخشی از مردم حکایت دارد. به راستی چه باید کرد و برای این قبیل افراد چه نسخهای باید پیچید؟
فیلم دکانهای پیامبری دو وظیفه برای خود تعریف کرده است. اولاً تذکر میدهد که عاقبت حضور در چنین کارگاهها و جلساتی مثلاً چه میتواند باشد. و سپس تأکید دارد که یک مسلمان اگر در دین خود غور کند پاسخ بسیاری از سؤالاتش را خواهد گرفت و معنای زندگی را به درستی خواهد فهمید. فیلم، همچنین میکوشد نشان دهد آنچه در این گونه مکاتب به عنوان پیشرفت معرفی میشود در مقایسه با بهرههایی که انسان واقعی در مکاتب الهی میبرد ارزشی ندارد.
علیمیرزایی در متن، از تکنیک سیال ذهن استفاده برده است و فیلمنامه در لحظات خلسه و تمرکز به خوبی چنین اجازهای به نویسنده میدهد. در فیلمهای دیگر اغلب از این تکنیک در موارد نابجا استفاده کردهاند، مثلاً در لحظه کسوف یا چرت زدن و غیره.
موسیقیِ فیلم ساخته یکی از فارغ التحصیلان رشته سینما به نام همایونرضا عطاردی است که کارهای چندی در فیلمهای حرفهای سینما ساخته است. موسیقی این فیلم نیز دلچسب و شنیدنی از کار درآمده خصوصاً در تیتراژ آخر.
نسخهای که از شبکه آموزش پخش شد 74 دقیقه بود و در ابتدایش نشان سیمافیلم به چشم نمیخورد. ای کاش این فیلم از شبکه اول سیما پخش میشد تا مخاطب بیشتری داشته باشد. به نظر راقم، دکانهای پیامبری علیرغم ضعفهایش از بسیاری از فیلمهایی که شبکه اول در عصرهای جمعه پخش میکند بهتر است.
***ضعفها و نواقص
1. انتخاب بعضی هنرپیشهها نادرست است. مانند نقش فتاح که بازیگرش مناسب چنین نقشِ اهل و سیر و سلوکی به نظر نمیرسد. و همچنین است بازیگر نقش موسی تردست، که بازی نامناسب و لحن ناچسبی داشت.
2. وقتی علی به زمان حال برمیگردد او برای خروج از آن مرکز دقیقاً همان کارهایی را انجام میدهد که در مدت خلسه انجام داده بود و دوربین نیز دقیقاً از همان زوایا وی را نشان میدهد. در حالیکه به نظر میرسد با توجه به محتوای فیلم، دوربین در اولین نوبت باید از نظرگاه علی ماجرا را تصویر میکرد و در نوبت دوم از منظر دانای کل. این تکنیک علاوه بر واقعگرایی باعث میشد تا صحنههای فیلم تکراری به نظر نرسد.
***از منظر کارگردان
ـ مدت دو سال و نیم تلاش کردم تا توانستم این فیلم را بسازم. فیلم میتوانست در شرایط بهتری ساخته شود اما مشکلات تولید و زمان خاص تولید آن سبب بروز مشکلاتی شد. نام فیلم بعداً به «مرشدبازی» تغییر کرد. اما این نسخه که در شبکه آموزش پخش شد حاوی نام اولیه فیلم است.
ـ بیست دقیقه از فیلم در پخش شبکه آموزش حذف شده. این بیست دقیقه شامل برخی خرده داستانها است، مانند رابطه علی با همکارش، و نیز ماجرای بزرگمهر با آن زن. معمولاً در فیلمنامههایی که مسائل فکری در آن عمده است دخالتهای بیشتری از سوی مراکز تولید و شوراها صورت میگیرد که به فکر و ایده اصلی ضربه میزند.
ـ حدود 70 تا 80 درصد از انرژی فیلم اولیها و حتی کسانی که فیلمنامهای با نوآوری در دست دارند متأسفانه به سروکله زدن با گروههای نمایشی و شرکت در شوراها و راضی کردن مدیران صرف میشود. پس از سالها یا ماهها دوندگی وقتی جواز ساخت صادر میشود تقریباً دیگر قوتی برای اجرای فیلمنامه نمانده است! همیشه هنرمندان برای اثبات دیدگاههای بدیع خود با این مسائل روبهرو بودهاند. گوئیا ایشان باید برای تحقّق و نمایش جهان خیال خود بجنگند. البته این مسیر برای برخی از هنرمندان به صعوبت طی میشود و برای برخی دیگر کمی آسانتر.
***فهرست عوامل فیلم
نویسنده و کارگردان: مهدی علیمیرزایی
تهیه کننده: داوود رسولیان
برنامهریز، دستیار اول کارگردان و تدوینگر: سینا گنجوی
مدیر تصویربرداری: بهزاد علیآبادیان
دستیاران تصویر: داریوش طاهری، سفر ایراندوست، امین اسحاقیان، فرهاد سلطانی
صدابردار: حمیدرضا یارندپور
دستیار صدا: جواد فراهانی
آهنگساز: همایونرضا عطاردی
طراح چهرهپردازی: غلامرضا جهانمهر
طراح صحنه و لباس: صادق فهیمی
دستیار دوم کارگردان: حسین رسولیان
دستیار سوم کارگردان: محمدرضا تفرشی
منشی صحنه: امیر بهمنش
عکاسان: کورش کلهر، مهرداد متجلی
مدیر تولید: محمود محمدطائمه
بازیگران: محمد مختاری (علی شریعتپناه)، رامین راستاد (بزرگمهر طالبی سپیدکاسهای)، آتوسا راستی (لیلا/ همسر علی)، مرجان سپهری (میترا/ همسر بزرگمهر)، حامد محمدیان (فتاح)، بهروز قادری (موسی تردست)، نرگس صفدریان، شاهین علایینژاد، خسرو خانمحمدی، محمد بهپور، شیما افسری، علی بهرمند، امیر بهمنش، مصطفی صدر، مرتضی پرویان، حسین عراقی